«اهدای مغز استخوان گروه خونی A مثبت ۲۸ ساله. تماس فقط در تلگرام. قیمت توافقی»، «اهدای مغز استخوان و پلاكت. گروه خونی O مثبت. جوان سالم»، «گروه خونی B مثبت یا منفی، آقا، زیر ۵۰ سال، سالم، جهت بیمار پیوند مغز استخوان، فوری به دلیل نیاز مالی»، «اهدای خون A مثبت و مغز استخوان. سالم»، «آماده اهدای خون و مغز استخوان به نیازمندان O مثبت. هیچ گونه بیماری هم ندارم»، «كسانی كه به پیوند مغز استخوان و پیوند پلاكت خون احتیاج دارند به این شماره در تلگرام پیام بدهند»، «هر زمانی نیاز به اهدا پلاكت خون باشه در خدمتم. جوان سالم سالم در صورت نیاز به این شماره تماس بگیرید یا پیام بدید. گروه خونی A مثبت»، «اهدای خون O منفی»، «اهدای مغز استخوان ۲۱ساله A مثبت»، «اهدای مغز استخوان A مثبت. قیمت توافقی»، «با سلام. جوانی ۳۲ ساله هستم با گروه خونی O مثبت برای اهدای مغز و استخوان. ورزشكار و سالم و هیچ گونه دود و دمی مصرف نمیكنم.»
خیلیهایشان حتی نمیدانند شرایط اهدا چیست و چه مراحلی را باید طی كنند تا مغز استخوان یا پلاكتشان را اهدا كنند. حتی گاهی عبارت درستاش را هم نمیدانند. مثل همین آگهی آخری و آگهیهایی مشابه كه عبارت «مغز و استخوان» در آن درج شده است. آنها فقط میدانند متاعی دارند كه قابل
فروش است. واقعیت همین است؛ بنویسیم اهدا، بخوانیم فروش.
قبلاً با دیدن آگهیهای
فروش كلیه و كبد روی دیوارهای حوالی بیمارستانهای تخصصی، دلمان به درد میآمد و آه میكشیدیم. حالا اما دامنه تبلیغات
فروش اعضا به سایتهای تبلیغاتی هم رسیده است؛ سایتهایی كه برای خودشان اسم و رسمی دارند و تعداد بازدیدهای روزانهشان هم به قدری هست كه افراد را برای درج آگهی در آنها ترغیب كند. اهدای مغز استخوان، پلاكت و خون به نیازمندان. تمام آگهیها را با همین مضمون میبینیم. آگهی را كه باز كنید، شماره تلفن یا آدرس تلگرام را هم میتوانید ببینید. بیشترشان قیمت را توافقی اعلام كردهاند. از همین جا میفهمید كه اهدایی در كار نیست. غیر از این هم نمیشود البته گمان كرد. با یكی از شمارهها تماس میگیرم. تصمیم دارم خودم را خبرنگار معرفی كنم. پسر جوان در آگهیاش اطمینان داده كه سالم سالم است. میگویم برای آگهی تماس گرفتهام. با خوشرویی جواب میدهد. وقتی میفهمد خبرنگارم، مكثی میكند و میگوید: «من الان محل كارم هستم و نمیتوانم جوابتان را بدهم. لطفاً دیگر هم تماس نگیرید. حرفی با شما ندارم.»
ارتباط قطع میشود. یك شماره میسوزد. به نفر بعدی اما خودم را مشتری معرفی میكنم. یكی از همانهایی است كه میخواهد مغز استخوان اهدا كند. از این كه اول صبح مشتری زنگ زده، خوشحال میشود. از صدایش این جور به نظر میآید. گروه خونیاش A مثبت است؛ ۳۶ ساله. سناش را با تردید میگوید. شاید در آن لحظه آرزو میكند كاش جوانتر بود. با اطلاعاتی كه از قبل دارم، خیالش را راحت میكنم: «سن مهم نیست، تا ۶۰ سال میشود برای پیوند مغز استخوان.» با همین جمله یخاش باز میشود. شروع میكند به صحبت: «خیالتان راحت باشد. سیگاری نیستم. اصلاً اهل هیچ چیز نیستم. تمام آزمایشها را هم دادهام. هپاتیت و ایدز و اینها.»
میپرسم HLA خونتان هم معلوم شده؟ منظورم را نمیفهمد. اصلاً تا به حال چنین اصطلاحی به گوشاش هم نخورده است. میگوید: «والا نمیدانم. حتماً در همین آزمایشها هست دیگر.» میآیم برایش در مورد HLA توضیح بدهم كه میپرسد: «شما قیمتی مد نظرتان هست؟» من و من میكنم: «اول باید معلوم شود شرایط اهدا را دارید یا نه؛ بعد در مورد قیمت حرف بزنیم.» دمق میشود: «گروه خونی مریضتان مگر A مثبت نیست؟» جواب میدهم: «فقط همین كافی نیست. باید آزمایشهای دیگر بدهید.» میگوید: «هر جا لازم بود بگویید میآیم.» قرارمان میشود كه منتظر تماسم بماند؛ به زودی. از خودم دلگیر میشوم. مطمئناً بیشترشان نمیدانند برای اهدای مغز استخوان، تنها دارا بودن گروه خونی همسان شرط نیست. این را باید از كسانی پرسید كه درگیر بیماری بودهاند و نیازمند پیوند. نمونهاش حمید مقدم، پدر سحر ۸ ساله كه دخترش سال گذشته عمل پیوند سلولهای بنیادی یا همان مغز استخوان را انجام داده است. میگوید: «ما همین یك دختر را داریم كه وقتی ۴ ساله بود متوجه شدیم دارای نقص ایمنی ژنتیكی است. پزشكان هم عقیده بودند كه تنها راه درمان، پیوند سلولهای بنیادی است. خودم و همسرم تست دادیم اما جواب منفی بود. از اقوام نزدیك هم كمك گرفتیم اما فاكتور ژنتیكی هیچ كس مطابق دخترمان نبود. گفتند بیشترین امكان همخوانی بین خواهر و برادر است. حتی به خاطر همین مسأله تصمیم گرفتیم دوباره بچهدار شویم اما نشد. البته نام دخترمان در بانك سلولهای بنیادی به عنوان متقاضی ثبت شده بود تا هر جای دنیا اگر كسی با شرایط مطابق پیدا شد، پیوند انجام شود. عاقبت هم اهداكنندهای از كشور هند پیدا شد كه با صرف هزینه زیاد كه مقداری از آن را خیران تأمین كردند، نمونه از او گرفته شد و سلولهای بنیادی تحت شرایط ویژه به ایران منتقل شد.»
نظر مقدم كه چند سالی است درگیر بیماری دخترش است، در مورد آگهی
فروش مغز استخوان این است: «به هیچ وجه به این راحتیها نیست. حتی خواهر و برادر هم ممكن است همخوانی ژنتیكی نداشته باشند. امكان ندارد فقط با همسان بودن گروه خونی بشود به كسی مغز استخوان اهدا كرد.»
دكتر امیرعلی حمیدیه، مؤسس بانك سلولهای بنیادی ایران و دبیر ستاد توسعه علوم و فناوریهای سلولهای بنیادی هم این موضوع را تأیید میكند و میگوید: «آگهی دادن برای
فروش مغز استخوان كار بیمعنی و بیهودهای است و كسانی كه به این كار اقدام میكنند، به دلیل ناآگاهی و بیاطلاعیشان است.»
او در این باره بیشتر توضیح میدهد: «لازم است تا از داوطلب اهدا، تست (HLA) گرفته شود كه به هیچ عنوان ربطی به گروه خونی ندارد زیرا این كار اصولاً اهدای خون نیست بلكه اهدای سلولهای بنیادی است. در واقع شناسنامه ژنتیكی فرد است كه ضروری است بین دهنده و گیرنده سلولهای بنیادی كاملاً همخوانی داشته باشد. برای مشخص شدن HLA شخص آزمایش خون میدهد و با كیتهای مخصوص، HLA او مشخص میشود. بیشترین احتمالی كه ممكن است شناسنامه ژنتیكی دو فرد با هم منطبق باشد، در مورد خواهر و برادر صدق میكند كه البته احتمال آن هم تنها ۲۵ درصد است. پس احتمال این كه فردی با یك آگهی بتواند گیرنده مناسب مغز استخوان یا در واقع سلولهای بنیادی پیدا كند، بسیار بسیار ناچیز است.»
به گفته حمیدیه، اهدای سلولهای بنیادی مرز، ملیت و قومیت نمیشناسد و بر فرض این كه تمام مردم یك كشور نیز داوطلب اهدای سلولهای بنیادی باشند و اطلاعات HLAشان موجود باشد، باز ممكن است دهنده مناسب فرد بیمار، در كشوری دیگر پیدا شود و به همین دلیل نیز تنها شاخهای از علم پزشكی است كه در آن ناچار هستیم هیچ مرزی نداشته باشیم. ما میتوانیم با یك كلیك تمام دنیا را برای پیدا كردن دهنده مناسب برای بیمار، جستوجو كنیم. با یك كلیك، خیلی كارها میشود كرد. میشود از سر ناچاری روی سایت تبلیغاتی، اعضای بدن را به
حراج گذاشت. قبلاً
بازار كلیه داغ بود و حالا مغز استخوان. دلیلاش هم معلوم است. روز به روز تعداد بیمارانی كه به دلیل بیماریهای مختلف از جمله انواع سرطان، نیازمند پیوند سلولهای بنیادی هستند، بیشتر میشود. تقاضایی غمانگیز و عرضهای غمانگیزتر. عرضهكنندگانی كه حتی نمیدانند متاعشان را باید تحت چه شرایطی عرضه كنند. مینویسند اهدا، بخوانید فروش.»